خاورمیانه باستان
اولین شواهد آجر لعابدار، کشف آجرهای لعابدار در معبد عیلامی در چغازنبیل است که مربوط به قرن سیزدهم قبل از میلاد است. آجرهای لعابدار و رنگی برای ساخت نقش برجسته در بین النهرین باستان، معروفترین دروازه ایشتار بابل به کار میرفت. صنعتگران بین النهرینی را به کاخ های امپراتوری ایران مانند تخت جمشید میآوردند.
استفاده از آجر خشک شده یا خشت، روش اصلی ساخت و ساز در بین النهرین بود، جایی که گل رودخانه به وفور در امتداد دجله و فرات یافت میشد. در اینجا کمیاب بودن سنگ ممکن است انگیزه ای برای توسعه فناوری ساخت آجرهای کورهای برای استفاده به عنوان جایگزین باشد. برای تقویت دیوارهای ساخته شده از آجرهای خشک شده در آفتاب، آجرهای پخته شده به عنوان پوسته محافظ بیرونی برای ساختمانهای مهم تری مانند معابد، کاخ ها، دیوارهای شهر و دروازه ها مورد استفاده قرار گرفتند.
ساخت آجر کوره ای یک تکنیک پیشرفته سفالگری است. آجرهای پخته شده تودههای جامد خاک رس هستند که در کورهها تا دمای بین ۹۵۰ درجه تا ۱۱۵۰ درجه سانتیگراد گرم میشوند و آجر پخته شده به خوبی یک شی بسیار بادوام است. کاشیها را مانند آجرهایی که در معرض آفتاب خشک میشدند، در قالبهای چوبی قرار میدادند اما برای آجرهایی با تزئینات برجسته باید قالب های مخصوصی میساختند.
شبه قاره هند باستان
از بقایای باستانی شهرهای کالیبانگان، بالاکوت و اهلادینو، اتاقهایی با کفهای کاشی کاریشده از خشت و تزئین شده با نقشهای دایرهای هندسی کشف شده است.
کاشی کاری در قرن دوم به دستور پادشاهان سینهالی سریلانکای باستان، با استفاده از سنگ صاف و صیقلی که بر روی کف و استخرهای شنا میگذاشتند، انجام میشد. به نظر میرسد تکنیکها و ابزار کاشی کاری پیشرفته داشتهاند که نشان از کار خوب و تناسب نزدیک کاشیها دارد. چنین کاشی کاری را می توان در ریوانولیسایا و کوتام پوکونا در شهر انورادهاپورا مشاهده کرد. پشت بام کاخ لوواماهاپایا (قرن 3 قبل از میلاد) پوشیده از کاشی های مسی است. بام این کاخ باستانی کاشی هایی به رنگ قرمز، سفید، زرد، فیروزه ای و قهوهای دارد. کاشی هایی از برنز نیز در این بنا وجود دارد.
ایران باستان
در زمان امپراتوری هخامنشی ساختمانها با کاشیهای لعابدار تزئین میشدند، از جمله کاخ داریوش بزرگ در شوش، و بناهای تخت جمشید. در زمان امپراتوری ساسانی از کاشیهایی با طرحهای هندسی، گلها، گیاهان، پرندگان و انسانها با لعاب استفاده میکردند، که ضخامت این کاشیها به یک سانتیمتر میرسید.
دوران ایران اسلامی
کاشیهای باستانی اسلامی در ایران عمدتاً در تزئینات مساجد و مقبرهها استفاده میشده است. کاشیهای فیروزهای در قرن دهم تا یازدهم رواج پیدا کرد و بیشتر برای کتیبههای کوفی روی دیوارهای مساجد استفاده میشد. مسجد سید اصفهان (1122 م)، گنبد مراغه (1147 م) و مسجد جامع گناباد (1212 م) از بهترین نمونهها هستند. گنبد مسجد جامع عتیق قزوین نیز مربوط به این دوره است.
عصر طلایی کاشیکاری ایرانی
عصر طلایی کاشیکاری ایرانی در زمان امپراتوری تیموری آغاز شد. در تکنیک معرق، کاشیهای تک رنگ را به قطعات هندسی کوچک برش میدادند و با ریختن ملات گچ بین آنها سرهم میکردند. این پانل ها پس از سفت شدن بر روی دیوار ساختمانها مونتاژ میشدند. اما کاشی به مناطق مسطح محدود نمیشد. سطوح داخلی و خارجی گنبدها را با کاشی میپوشاندند. نمونههای برجسته این تکنیک در دوران تیموری عبارتند از: مسجد جامع یزد (1324-1365م)، مسجد گوهرشاد (1418م)، مدرسه خان در شیراز (1615م.) و مسجد مولانا (1444م). از دیگر تکنیکهای مهم کاشیکاری در این زمان میتوان به کاشیهای گره چینی اشاره کرد.
محرابها به عنوان کانون مساجد معمولاً مکانهایی بودند که در آن پیچیده ترین کاشی کاریها را انجام میدادند. محراب قرن چهاردهمی در مدرسه امامی اصفهان نمونه برجستهای از پیوند زیبایی شناختی هنر خوشنویسی اسلامی و تزیینات انتزاعی است. طاق نوک تیز، قاب طاقچه محراب، دارای کتیبهای به خط کوفی است که قرآن های قرن نهم را می نوشتند.
دوران صفویه
یکی از شاهکارهای معماری ایران، مسجد شاه اصفهان از قرن هفدهم است. گنبد آن نمونه بارز موزاییک کاشی است و سالن نماز زمستانی آن یکی از بهترین مجموعههای کاشی کوئردا سکا در جهان است. معماران برای پوشاندن شکل پیچیده سالن با الگوهای هماهنگ، کاشیهایی با اشکال مختلف تولید میکردند.
در دوره صفویه، تزیینات معرق اغلب با تکنیک هفت رنگ (هفت رنگ) جایگزین میشد. تصاویر بر روی کاشی های مستطیلی ساده نقاشی میشدند، سپس روی آن را با لعاب میپوشاندند و در کوره میپختند. علاوه بر دلایل اقتصادی، روش هفت رنگ آزادی عمل بیشتری به هنرمندان میداد و زمان کمتری هم میگرفت. این تکنیک، تا دوره قاجار که پالت رنگ ها توسط زرد و نارنجی گسترش یافت، رواج داشت. رنگهای کاشی هفت رنگ معمولاً سیاه، سفید، آبی لاجوردی، فیروزهای، قرمز، زرد و حنایی بود.
سنت ایرانی ادامه یافت و به بسیاری از نقاط جهان اسلام، به ویژه سفالهای ایزنیک ترکیه تحت امپراتوری عثمانی در قرن های 16 و 17 گسترش یافت. کاخها، ساختمانهای عمومی، مساجد و مقبرهها با نقشهای رنگارنگ بزرگ، معمولاً با نقوش گل، و کتیبههایی با پیچیدگی شگفتانگیز، از جمله نقوش گل و خوشنویسی و همچنین نقوش هندسی تزئین میشدند.
ساختمانهای اسلامی در بخارا در آسیای مرکزی (قرن 16-17) نیز تزئینات بسیار پیچیدهای از گل را به نمایش میگذارند. در جنوب آسیا، بناهای تاریخی و زیارتگاههای مزین به کاشیهای ایرانی به یکی از ویژگیهای بارز زیارتگاههای شهرهای مولتان و سند تبدیل شد. مسجد وزیرخان در لاهور به عنوان یکی از شاهکارهای آثار کاشی از دوره مغول است.
اروپای قرون وسطی
اروپای قرون وسطی به طور قابل توجهی از کاشی های نقاشی شده استفاده میکرد و گاهی طرحهای بسیار پیچیدهای را تولید میکردند که تعداد کمی از آنها باقی مانده است. بر روی این کاشی ها تصاویری مذهبی و غیر مذهبی نقاشی میشد. کاشی هایی با صحنههای عهد عتیق نمونهای از آنها هستند. «کاشی های ترینگ» قرن چهاردهم در موزه بریتانیا صحنههایی از دوران کودکی مسیح را نشان میدهد، در حالی که «کاشی های چرتسی» قرن سیزدهم صحنههایی از نبرد شیردل با صلاح الدین را نشان میدهند.
کاشیهای دیواری دلفتور، معمولاً فقط از طرحهایی با رنگهای آبی و سفید تشکیل میشدند ، که این تکنیک در هلند رایج بود و از قرن شانزدهم به بعد بهطور گسترده به اروپای شمالی صادر شد و جایگزین بسیاری از صنایع محلی شد. چندین کاخ سلطنتی قرن 18 دارای اتاقهایی بودند که دیوارهای آن کاملاً از کاشی بود. نمونههای باقیمانده شامل مواردی در کاپودیمونته، ناپل، کاخ سلطنتی مادرید و کاخ سلطنتی آرانخوئز در نزدیکی آن است.